گنه کرددربلخ آهنگری
موضوع بحران ورشکستگی صندوق های بازنشستگی وبوجودآمدن ناهمترازی درصندوق ها،مساله ایست که تقریبانزدیک به دودهه میان مسوولین ورسانه ها مطرح هست واکنون چندگاهی است که درمجلس مساله افزایش سن بازنشستگی آن هم به بهانه کمک به ناترازی صندوق های بازنشستگی خبرسازشده ونظرهای مختلفی دراین زمینه درسطح رسانه هانیزعرضه شده است.
به برخی ازنظرات توجه کنید:
▪”وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفت: در ابتدای کار دولت سیزدهم، ورشکستگی صندوقهای بازنشستگی، اقتصاد کشور را در آستانه بحران قرار داده بود که کسری بودجه این صندوقها به ۴۰۰ هزار میلیارد تومان رسید.”
▪یک کارشناس :”هر صندوق بازنشستگی مانند یک حساب بانکی یا کیف پول است که سپردهگذار آن، فرد شاغلی است که ماهانه بابت حق بیمه مبلغی از حقوق او کسر میشود و در این صندوق نزد نهاد بیمه گذار (مانند سازمان تامین اجتماعی) نگه داشته میشود، این نهادها با آن پول سرمایهگذاری میکنند تا ارزش آن حفظ و افزایش یابد. این مبالغ طی سالهای خدمت فرد تجمیع شده و منابع پرداخت حقوق بازنشسته فرد پس از دوران اشتغال است”.
▪”علی ربیعی، عضو شورای مرکزی خانه کارگر ( وزیراسبق کار )در ادامه این نشست گفت: فقدان رشد اقتصادی باعث شده صندوق تأمین اجتماعی ناپایدار شود، چرا که کارخانهها شکل نگرفتهاند و کارگران صنعتی ما رشد پیدا نکردهاند، ما صنایع را نوسازی نکردیم که خطرناک است”.
▪”محسن زنگنه سخنگوی کمیسیون تلفیق درباره اینکه پس از تصویب افزایش سن بازنشستگی به دلیل ناترازی صندوقهای بازنشستگی این سوال برای افکاری عمومی مطرح شد، چرا این ناترازیها برطرف نمیشود، تا چنین احکامی تصویب نشود، گفت: مشکل صندوقها به چندین صورت نهادی حل میشود؛ نخست اینکه برای صندوقها ما یک مصوبهای داشتیم مبنی براینکه آن ها را بررسی میکنیم تا بعضی از آنها ادغام شوند. وی افزود: اقدام دیگر این بود که صندوقها به جای بنگاه محوری به سمت مدیریت سهامی بروند”.
باتوجه به نکات یادشده ؛اکنون همه می دانندکه تمام این صندوق هاعلی الاصول مبالغ حق بیمه هایی راکه کارکنان تابعه پرداخته اندسرمایه گذاری کرده اندوهرکدام ازصندوق هاده ،بیست وحتی صدهاموسسه صنعتی،تولیدی ،تجاری وخدماتی رادراختیاردارند وعلی القاعده وعقلا ،بایستی آورده های کارکنان درصندوق بااین سرمایه گذاری ها اگرنگوییم چندین ده یاصدبرابر،حداقل یکی دوبرابرشده باشد.یعنی همیشه بایدداشته های صندوق — باز،علی القاعده وعقلا — برخروجی های آن بچربد.حال چراچنین نیست؟به یک محاسبه توجه کنید:
▪یک نکته ازشبکه های مجازی؛”فرض کنیم حقوق یک کارمند ۱۸ میلیون تومان است پس او و کارفرما، هر ماه باید ۴.۸۶ میلیون تومان بابت کسورات بازنشستگی به صندوق بازنشستگی کشوری پرداخت کنند. در مورد سایر صندوقها هم تقریبا در همین حدود.
محاسبه اول: طلا
…اگر فقط طلاهای امسال را با سود ۲۰ درصد سرمایهگذاری کنیم، ۲۹ سال دیگر مالک ۴.۷۴۷ کیلوگرم طلا خواهد بود.
محاسبه دوم: دلار
…این کارمند، در پایان سال سیام خدمت خود، مالک ۲۳۰,۶۵۰ دلار خواهد بود.
محاسبه سوم: سرمایهگذاری در بانک
…اگر این پول را مستقیم در حسابهای بانکی درازمدت فقط با ۲۵ درصد سرمایهگذاری کند، در پایان ۲۹ سال سرمایهگذاری، او مالک ۳۷.۷ میلیارد تومان خواهد بود.
توجه داشتهباشیم که این محاسبه صرفا برای پرداخت کسورات بازنشستگی در یک سال است، محاسبه میانگین سی سال نیز به سادگی قابل گسترش است…”
این نکات من حیث المجموع نشان می دهدکه طی سال های گذشته ،نامدیریتی، سفره پهن وطمع ورزی بدون نظارت جدی، و یحتمل برداشت های غیرقانونی وامانت ناداری ، ابربحرانی بوجودآورده که هیچ کس راه حل اساسی برای آن نداردوتزریق یک مسکن تنهاکاری است که می شودکردآن هم ازجیب همان صاحبان سرمایه های بربادرفته وحلقه ضعیف این زنجیره!!
طبعااگرپاشنه برهمان روال گذشته بچرخد،این تمهیدازجیب کارکنان هم حل مشکل نمی کند.یاسفره رابایدجمع کردیاصاحبان سفره راناظربرآن ساخت.آیااین کارمی شودیانمی شود؟درهرصورت فعلا حق بیمه پردازان مصداق شعرحکیم توس شده اند:
“که در شهر خائن شد آهنگری
بزد قهرمان گردن دیگــــــری”