مقام هشتم ازآخر…!
پیش از این آمارهای اسفباری در مورد افت تحصیلی در مقاطع مختلف آموزشی از ابتدایی تا دانشگاه از سوی مقام های رسمی اعلام شد که برای مدتی در صحنه های مختلف اجتماع مورد بحث ، نظر و نقد قرار گرفت. بنظر می رسد این بحث ها همچنان بی نتیجه ادامه دارد و اطلاعات جدید نشانگر آن هست که زمینه های دیگر آموزش نیز وضعیتی همانند بخش های فشل یاد شده دارد. در این مورد گفتنی است که نشست تازه ای باعنوان ؛ «فقرزدایی در آینه آموزش» در موسسه کار و تامین اجتماعی برگزارشد و آمارهای تازه ای در بخش مربوط به مهارت آموزی به آگاهی جامعه رسید که نشان می دهد در این بخش نیز وضعیت نه تنها بهتر نیست بل نامتعادل تر از حد تصور است. در همین نشست اشاره ای هم به بخش آموزش رسمی سنتی شد. نخست آن را از نظر بگذرانیم و سپس بخشی از اطلاعات مربوط به بخش مهارت آموزی را موردتوجه قراردهیم.
“میانگین نمرات دانش آموزان از سال ۹۸ روند نزولی داشته و میانگین برخی دهکهای درآمدی زیر ۱۰ است. پذیرفته شدگان کنکور نیز وضع مشابهی دارد. نابرابری آموزشی نیز حاکی از آن است که مشکل حاد است. دهک درآمدی بالاتر ما نمرات بالاتری داشتند که دلیل آن به علت عدم وجود فقر است. هرجا فقر بیشتر است ، افت یادگیری دانش آموزان بیشتر است.”
آنچه از سخنان مسوولان وکارشناسان در این نشست بدست می آید ، این هست که فقر تاثیر عمده ای در افت آموزشی دارد اما همین سخنان موید این هست که به علت ضعف در مهارت آموزی ، جستن شغل را برای نیروی آماده کار دشوار می سازد و لاجرم فقر موجب می شود نوباوگان و جوانان
به علت فقر از آموزش ناکافی بهره ببرند.به بخشی ازآماراعلام شده توجه فرمایید.
“ما در ایران عوامل موثری در فقر آموزش مهارت داریم که شامل ضعف نظام آموزشی ، عدم دسترسی عادلانه به آموزش مهارت ، عدم ارتباط آموزش و صنعت ، عوامل اقتصادی و اجتماعی و ریسکهای خاص است. اکنون به دلیل تغییرات سریع بازار کار ، ما شاهد عدم تطابق آموزشهای مهارتی موجود با شرایط بازار کار هستیم.”
…………….
“۳۰ درصد از نیروی کار ما تحصیلات متوسطه دوم ندارد و این میزان به طور متوسط در جهان فقط ۱۰ درصد است! ما سه برابر دنیا در زمینه آموزشی دچار فقر دانش نیروی کار هستیم”
……….
“مهمترین بازه کار افراد در سنین ۱۵ تا ۱۸ سال است. از سال ۹۰ تا ۹۸ نرخ افراد برخوردار از آموزش متوسطه دوم از ۶۰ درصد جمعیت کشور به زیر ۳۰ درصد در پس از ۱۳۹۸ رسیده است.”
………
“این رابطه به صورت معکوس هم وجود دارد، یعنی رشد فقر مهارتی مستقیما به افزایش بیکاری و تورم نیز میانجامد. پس ما نسبت به میانگین جهانی فقر مهارتی بیشتری داریم که بر فقر اثر مستقیم دارد. ما از نظر سرمایهگذاری در آموزش مهارتی جزو ۸ کشور آخر دنیا هستیم. ما آموزش میدهیم اما مهارتی منتقل نمیکنیم و از این جنبه جزو ۶ کشور آخر دنیا نیز هستیم.”
بنظر می رسد این آمار و اطلاعات به اندازه کافی روشن و گویا هستند و شرایط ناتراز در بخش آموزش — به طورکلی — که نتیجه اش در بیکاری و سپس فقر نمایان می شود را به مامی فهماند. شرایط ناترازی که در کوتاه مدت به تعادل نمی رسد و کارشناسان در همین نشست “فقرزدایی در آینه آموزش” نیز به طور تلویحی آن را تایید می کنند و ناگزیر راه حل های کوتاه مدت تسکینی ارائه می دهند. راه حل هایی که باید امیدوار باشیم پیاده شود تاحداقل ها را محقق سازد.