مدرسه رشدیه
تکه ای ازمن ، تکه ای اززمینمریم سادات موسوی
مدرسه رشدیه اولین مدرسه با سبک جدید است که توسط میرزا حسن رشدیه در شهر تبریز پایهگذاری شد. با ما همراه باشید تا بیشتر درباره مدرسه رشدیه بدانید.
معرفی مدرسه رشدیه
تاریخ ۱۵۰ ساله تاسیس مدارس ایران متاثر از وقایع و حوادث پر فراز و نشیب دو قرن گذشته بوده است؛ در این راستا، نخستین مدرسه ایرانی به سبک نوین توسط امیرکبیر – صدراعظم ایران — با نام دارالفنون و با هدف تربیت نیروی متخصص ایرانی جهت تقویت ایران و کنترل اداره کشور در برابر هجوم بیگانگان تاسیس شد و بهعنوان نمادی از برنامه اصلاحات بنیادی در ایران شناخته شده است. در ادامه این روند اصلاحی، میرزا حسن رشدیه ملقب به پدر فرهنگ نوین و بنیانگذار مدارس به سبک جدید در ایران در سال ۱۳۰۱ هجری قمری (۱۲۶۲ هجری شمسی) نخستین مدرسه به سبک جدید را در شهر تبریز دایر کرد.
مدرسه رشدیه کجاست؟
بنای اولیه مدرسه رشدیه در محله ششگلان، از محلههای قدیمی شهر تبریز قرار داشت که در سال ۱۳۱۱ قمری (۱۲۷۲ هجری شمسی) بهعلت تخریب آن، بنای دیگری در کوی جبهخانه احداث شد. سپس در سال ۱۳۲۹ قمری (۱۲۸۹ شمسی) مدرسه به مکان فعلی خود در خیابان ارتش جنوبی و به مجاورت بنای «مرکز اسناد شمالغرب کشور» انتقال یافت. امروزه این بنای تاریخی میزبان سازمان میراث فرهنگی است و در نزدیکی برخی از جاهای دیدنی تبریز قرار دارد.
برای دسترسی به این مکان میتوانید از خودروی شخصی یا وسایل نقلیه عمومی استفاده کنید. نزدیکترین ایستگاه مترو، ایستگاه متروی میدان ساعت است. همچنین اگر قصد استفاده از اتوبوس تندرو را دارید، با سوار شدن به اتوبوس BRT خط شماره یک میتوانید به ایستگاه میدان ساعت دسترسی داشته باشید. البته در نظر داشته باشید که از ایستگاه اتوبوس تندرو یا مترو مسافتی را باید پیاده روی کنید. برای استفاده از خودروی شخصی به مواردی از قبیل شلوغی مرکز شهر و کمبود فضای پارک توجه داشته باشید.
تاریخچه مدرسه رشدیه
میرزا حسن تبریزی ملقب به «رشدیه» — لقب رشدیه به سبب تاسیس مدارس ابتدایی در ایران به وی داده شده است، زیرا در استانبول نام مدارس ابتدایی «رشدی/رشدیه» بود – روز جمعه پنجم ماه رمضان سال ۱۲۲۹ هجری شمسی (۱۲۶۷ هجری قمری) فرزند ملا مهدی از علمای بنام تبریز و سارا خانم نوهی صادق خان شقاقی در محله چرندآب تبریز چشم به جهان گشود. وی پس از رسیدن به سن رشد وارد مکتبخانه شد. پس از گذشت مدتی کوتاه مکتبدار به هوش و ذکاوت وی پی برد و او را بهعنوان جانشین یا به عبارت امروزی «مبصر» کلاس تعیین کرد.
حسن که کودکی باهوش بود و علاقه فراوانی به یادگیری داشت، از رفتار مکتبدار (میرزا) بهشدت ناراحت بود، زیرا وی کودکان را برای یادگیری بهشدت مورد تنبیه بدنی قرار میداد. در نتیجه این رفتار خشن باعث میشد که با وجود یادگیری خواندن و نوشتن با تمرین و تکرار، اغلب کودکان از تحصیل و یادگیری منزجر میشدند. حسن که کلید مکتب را در اختیار داشت، صبحها زودتر به آنجا میرفت و از دوستان خود نیز خواسته بود که زودتر به مکتب بروند؛ وی پس از آب و جاروی حریم مکتب، در یادگیری درسها به سایر دانشآموزان کمک میکرد و در نتیجه، مجازاتها نیز تخفیف پیدا میکرد. این روند باعث شد تا در میان بچهها محبوبیت فراوانی پیدا کند.
پس از فراگیری علوم و تحصیلات در نزد پدر بهدلیل هوش و استعداد فراوان در زمره علمای شهر قرار گرفت و در سن ۲۲ سالگی بهسمت امام جماعت یکی از مسجدهای تبریز انتخاب شد. سپس برای ادامه تحصیلات و خواست پدرش برای کسب درجه اجتهاد قصد داشت تا عازم نجف اشرف شود؛ اما با خواندن مقالهای در روزنامه «ثریا» که شمار ایرانیان باسواد را از هر هزار نفر ده نفر ذکر کرده بود، بسیار متاثر شده و از سفر به نجف صرفنظر کرد و برای فراگیری شیوههای نوین آموزش عازم دارالمعلمین شهر بیروت شد که توسط فرانسویان تاسیس شده بود. وی بهمدت دو سال در آنجا اقامت داشت و در این مدت ضمن تحصیل در علوم مختلف با شیوههای نوین تدریس آشنایی پیدا کرد. پس از طی این دوره و در سال ۱۲۶۱ شمسی، بهمنظور تاسیس مدرسه با شیوه نوین، از مدارس جدید استانبول بازدید کرد و در همان جا الفبای صوتی برای جایگزینی با روشهای قدیمی آموزش و رفع مشکلات تدریس در زبان فارسی را ابداع کرد.
پس از آشنایی کامل با اسلوب و طرز تعلیم الفبا به روش جدید، نخست به ایروان رفت زیرا اهالی آنجا بهدلیل مشاهده مدارس روس، در استقبال از فرهنگ ایرانی اشتیاق بیشتری
داشتند. در نتیجه، در سال ۱۳۰۱ هجری قمری و به کمک حاج آخوند، برادر ناتنیاش، نخستین مدرسهی ایرانی را به سبک جدید، برای مسلمان زادگان قفقاز تاسیس کرد و با اصول (الفبای صوتی) که ابداع خودش بود، شروع به تدریس کرد. پس از چهارسال اقامت و مدیریت مدرسه مذکور در ایروان، ناصرالدین شاه در هنگام بازگشت از سفر دوم فرنگستان به ایران و به هنگام گذر از ایروان از وی خواست تا برای تاسیس مدارس ابتدایی به ایران بازگردد. اما اندکی بعد، اندیشید با تاسیس این مراکز، قانون اروپایی در ایران رواج مییابد و برای سلطنت وی خطر بزرگی را به وجود خواهد آورد. ازاینرو، از حمایت رشدیه اجتناب کرد.
پس از مدتی میرزا حسن با وساطت دوستان و اطرافیان، اجازه یافت تا به ایران بازگردد. به همین دلیل اداره امور مدرسه را به برادر ناتنی خود واگذار کرد و به زادگاه خود، تبریز بازگشت. او پس از ورود به ایران و در دیدار با خانواده و منسوبین، عدهای از آنها را که باسواد بودند، دعوت به همکاری کرده و شیوه نوین آموزشی خود را به آنان آموخت و به کمک آنها اولین دبستان را در سال ۱۳۰۵ هجری قمری در محله ششگلان تاسیس کرد. اشتیاق مردم به با سواد شدن کودکانشان، به آسانی و عاری از خشونت، سبب استقبال بسیار از مدرسه شد. مکتبداران که اوضاع را به ضرر خود میدیدند، رئیس السادات را وادار کردند تا رشدیه را تکفیر و فتوای انهدام مدرسهی جدید را صادر کند. به این ترتیب، عوام که همیشه منتظر چنین اوامری هستند، با چوب و چماق به دبستان یورش بردند و رشدیه شبانه به مشهد فرار کرد.
این روند همچنان ادامه یافت و رشدیه پنج مدرسه دیگر در تبریز و مشهد تاسیس کرد و هر بار با کارشکنی و دسیسههای تاریک اندیشان تعطیل شدند. ولی وی از تعلیم کودکان ایرانی دلسرد نشده و با فروش املاک خود و نیز کسب اجازه از علمای نجف، مسجد شیخ الاسلام تبریز را به مدرسه تبدیل کرده و در کلاسها میز، نیمکت و تخته سیاه قرار داد و تدریس به شیوه جدید را از سر گرفت. همچنین مدرسهای را برای آموزش بزرگسالان تاسیس کرد که در آنجا توانست در مدت ۹۰ ساعت خواندن و نوشتن را به محصلان مدرسه بیاموزد. در نهایت تاسف، این مدارس نیز به سرنوشت سایر مدرسهها دچار شده و حتی در حمله صورت گرفته یکی از دانش آموزان جان خود را از دست داد. رشدیه نیز از ناحیه پا در این حادثه زخمی شده و از سر اجبار جلای وطن کرد. وی که در مشهد نیز از ناحیه دست دچار شکستگی شده بود، شعری با این مضمون سرود:
مرا دوست بی دست و پا خواسته است پسندم همان را که او خواسته است
با انتصاب میرزا امین الدوله به والیگری آذربایجان، در زمان پهلوی اول — پس از تصویب قانون تاسیس مدارس نوین در کشور — رشدیه بار دیگر به تبریز بازگشت و مدرسه بزرگی را در تبریز تاسیس کرد. وی در این مدرسه به ۶۰ نفر دانشآموز کلاه و لباس یکسان پوشاند و به تعلیم و تربیت آنها پرداخت. ولی با برکناری امین الدوله، تاریخ تکرار شد و مدرسه به آتش کشیده شد. میرزا حسن رشدیه در اواخر عمر و برای در امان ماندن از دشمنان خود به قم رفت و در ۲۹ آذر سال ۱۳۲۳ و در سن ۹۷ سالگی در همان جا درگذشت.
رشدیه علاوه بر فعالیتهای آموزشی و بنا نهادن آموزش نوین در ایران، روزنامههایی به نام «مکتب» و «طهران» رانیز منتشر میکرد؛ از او ۲۷ اثر بهجای مانده است که از جمله آنها میتوان به بدایه التعلیم، هدایه التعلیم، نهایه التعلیم، تحفه الصبیان، صد درس، تنبیه الغافلین، ارشاد الطالبین و … اشاره کرد. با مرور زمان، موجی متفاوت و جدید از علم آموزی در شهر تبریز در دوران معاصر شکل گرفت که میتوان این حرکت را ادامهی راه رشدیه دانست.
به این ترتیب ، بهدلیل تصویب قانون مدارس نوین و همت و تلاشهای بیوقفه و ارادهی آهنین مردانی چون رشدیه ، در کشورمان بیش از بیست میلیون دانشآموز و دانشجو در سراسر کشور به تحصیل میپردازند. بر اساس گفته فریدون کوچرلی ؛در تمام دنیای اسلام، آذربایجان نخستین خطهای است که تدریس با اصول صوتی در آن آغاز شده است. ازاینرو، بهمنظور قدردانی و تقدیر از زحمتهای بیدریغ رشدیه ، تندیس یادبودی در حیاط مدرسه — مقر فعلی سازمان میراث فرهنگی — نصب شده است. همچنین یکی از منطقههای بزرگ شهر تبریز و نیز موسسه آموزش عالی به نام وی نامگذاری شده است.
معماری مدرسه رشدیه
بنای فعلی مدرسه رشدیه از جاهای دیدنی استان آذربایجان شرقی در تبریز به شمار میرود و متعلق به دوره پهلوی اول است. این بنا دارای ساختمانی دو طبقه به طول ۴۲ متر و عرض ۳۰ متر و مجهز به بخشهای مختلفی از جمله کتابخانه، آزمایشگاه و کارگاه صنایع و کارهای دستی است. این بنا مشرف به
حیاط بسیار وسیعی بوده و نمای ساختمان نیز مزین به آجرکاری زیبایی است.
پیکره غربی بنا در طول سالها دچار فرسایش و تخریب شده بود؛ ولی توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان آذربایجان شرقی خریداری و مورد مرمت واقع شد. پس از پایان عملیات بازسازی نیز بنا بهعنوان مقر اصلی سازمان میراث فرهنگی مورد استفاده قرار گرفت.
بازدید از مدرسه رشدیه
در حال حاضر دفتر مرکزی سازمان میراث فرهنگی تبریز در این بنا جای گرفته است و امکان بازدید از فضاهای داخلی بنا وجود ندارد؛ اما میتوانید از محوطه بیرونی و حیاط مدرسه بازدید کنید. روزهای غیرتعطیل و ساعات اداری بهترین زمان برای بازدید است.