جنون شورانگیز

 

این روزها ، در شرق و غرب عالم دارد تغییرات ذهنی  ، فرهنگی خاصی رخ می دهد که هم شگفتانه محسوب می شود و هم از جهاتی ، برخی اش نگران کننده است.
در حالی که در شرق جهان ، تمرکز طلبان بر سیاست کشورها غلبه دارند و مردم این کشورها تلاش می کنند تمرکز قدرت در دستان فرد یا گروه نباشد ، در غرب دنیا مردم دارند از مسیر رای و به اصطلاح در چارچوب نهادهای دموکراتیک ، قدرت را در اختیار تمرکز طلبان و شیفتگان و شیدایان قرار می دهند.
نکته ای که جالب توجه هست آنست که شیفتگان قدرت — چه با رای و چه بدون رای واقعی مردم —  وقتی نهادهای سیاسی را در اختیار می گیرند ، یک بخش از خصوصیاتشان  — که شاید همان کمک کرده تا به قدرت برسند ، جلوه بیشتری می یابد و آن ؛شیدایی آن هاست!
آنچه در این شیدایی نمود دارد این هست که مدام سخنان شگفت و حیران کننده بر زبان جاری می کنند و برنامه های ناممکن ، عجیب و در صورتی که قصد اجرا داشته باشند ، خسارت بار را عرضه می کنند!
و گفتنی این که ؛ تفاوتی ندارد شیدای به قدرت رسیده در غرب عالم باشد یا در شرق زمین ، این ویژگی در همه آن ها سریعا به منصه ظهور می رسد.
احتمالا از خبرهای منتشرشده در رسانه ها متوجه شده اید که رییس جمهورمنتخب کره جنوبی چندی پیش فی الواقع یک کوتای ” کوچولو” مرتکب شد و بخشی از نیروهای نظامی نیز او را همراهی کردند و اگر حضور مردم کره و مقاومت آن ها و نمایندگانشان نبود ، رییس جمهورشیدا و متوهم به بهانه این که گروهی در مجلس و کشور قصد دارند کشور ر‌ا
به کره شمالی “بفروشند” و کره جنوبی ثروتمند و آزاد و امروزی را در اختیار کره شمالی ( که بنا به تبلیغات خودشان عقب مانده هست و مردم از ناچاری علف می خورند ) قراردهند ، قدرت را یک پارچه کرده و نهادهایی را که به وسیله آن ها به قدرت رسیده بود ، خنثی و بی اثر ساخته و یکه تاز سیاست های کشوری در شرق عالم می شد و به دیگر تمرکز گرایان می پیوست!
این اتفاق قدرت گرفتن تمرکز طلبان و به تعبیر این روزگار ؛ “راست گرایان”
، در اروپای قرن بیست و یکم و اروپای مدعی دموکراسی و تمدن مدرن نیز رخ داده و در حال تکمیل سیکل به قدرت رسیدن شیدایان و نابود کنندگان دموکراسی ، از مسیر صندوق های رای هستند. البته ناگفته نماندکه به قدرت رسیدگان دراروپای مدرن فعلا به مساله مهاجران گیر داده اند و کسانی را که روزگاری به خاطر نیاز به کشورشان راه داده اند می خواهند اخراج کنند اما مسلم است که در طول زمان ، اهداف قدرت طلبانه خود را آشکار خواهند کرد اما اوج ظهور شیدایان و عجایب تغییرات ذهنی ، فرهنگی روی داده در غرب عالم در ایالات متحده مشاهده می شود. از این که چه شرایطی موجب شده است که یک قدرت طلب شیدا بالاترین رای را بدست آورد و مورد اقبال به ویژه جوانان قرار گیرد ، باید هر چه زودتر  مورد مطالعه کارشناسان واقع شود.
این که رییس جمهور منتخب تاجر موفقی است موجب نمی شود شیدایی او حرف بی ربطی باشد چرا که پس از انتخاب شدن مشعشع اش ، سخنانی بر زبان رانده که جهان را هم شگفت زده و هم نگران کرده است.
شگفت زده از آن جهت کرده که سخنان نامربوطی به نظر می رسد و نگران از آن باب که اگر در تحقق این توهمات حرکت کند ، جهان را به آشوب خواهد کشاند.

موارد زیر از خواست های او است:
— کانادا به ایالات متحده بپیوندد.
— خلیج پاناما باید از این کشور ستانده شود و در اختیار آمریکا قرار گیرد.
— نام خلیج مکزیک را در یک سخنرانی رسم خلیج آمریکا نامید.
— قصد دارد بزرگترین جزیره یخی جهان را از صاحب کوچکش بستاند و به آمریکا ملحق کند
— و …..
بنظر شما به عنوان یک شهروند جهان ، این خواست ها از عوارض شیدایی نیست و انجامش جهان را به آشوب نمی کشاند ، و نباید بابتش جهان نگران باشد؟
بی شک این سخنان که شاید تحسین گروهی را برانگیخته باشد ، شائبه ی این که “جنون شورانگیز”ی میان اهالی زمین شیوع یافته است را ،  تقویت می کند. باید مراقبت کنیم به این پاندمی گرفتارنشویم!