تولیدگندم وجشن های خودکفایی
پیش از این در همین ستون با عنوان ناترازی های مزمن ، نکاتی درباره نقص در برنامه ریزی ها که نتیجه ی آن ناترازی در برون دادهای این برنامه ها می شود ، آورده شد و به عنوان شاهد مثال از مورد خودکفایی در تولید گندم و جشن های مکرر آن ، نیز مدد گرفته شد. شاهد مثال ما مجدد و به سرعت خود را نمایان ساخت زیرا اخیرا در رسانه ها ازسوی مسوولان مربوطه برای چندمین بار در چهار دهه اخیر ، مورد خودکفایی در تولید گندم و جشنی که قرار است برگزار شود ، مطرح گردید.طبیعی است که خودکفایی در تولید یک محصول استراتژیک نه تنها بد نیست بلکه موجب افتخار وشادمانی است و صد البته برگزاری جشن به این مناسبت نیز بسیار امر مبارکی است. آنچه لازم به تذکر است آنست که در سابقه این خود کفایی ها عاقبت خوشی برای آن دیده نمی شود. نگاهی به آمار و اطلاعات گذشته که در رسانه ها منتشر شده ، موضوع نگرنی را روشنتر می کند… ” …ایران برای اولینبار بعد از پیروزی انقلاب در سال ۱۳۸۳ و در دولت محمد خاتمی به خودکفایی در تولید گندم رسید به طوری که در بین سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵ با تولید میانگین بیش از ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار تن گندم، نخستین خودکفایی در تولید این محصول را تجربه کرد و خرید تضمینی گندم در این سال رکورد زد.*
ایران در دولت احمدینژاد در سال ۱۳۸۵ مجددا جشن خودکفایی گندم را برگزار کرد، اما این جشن چندان دوامی نداشت، به طوری که طبق آمار در هر سال بعد از رسیدن به خودکفایی در تولید گندم ، یک میلیون تن از تولید محصول استراتژیک گندم کاسته شد و به واردات آن اضافه شد به گونهای که در سال ۱۳۹۲ میزان واردات گندم به حدود هفت میلیون تن رسید.
*
بعد از وابستگی ۷ میلیون تنی کشور به واردات گندم، دولت یازدهم در آذرماه ۱۳۹۵ بار دیگر جشن خودکفایی گندم را برگزار کرد. در این سال ۱۴ میلیون و ۳۰۰ هزار تن گندم در کشور برداشت شد که بیش از ۱۱ میلیون تن آن توسط شرکتهای غله و خدمات بازرگانی و تعاون روستایی خریداری شد.
*
خودکفایی در تولید گندم که بدون توجه به رعایت مسائل راهبردی برای رسیدن به کشاورزی پایدار جشن گرفته شد، مجددا در مسیر واردات قرار گرفت تا جایی که تنها بعد از گذشت ۵ سال از برگزاری سومین جشن خودکفایی ، ۹ میلیون تن گندم در سال ۱۴۰۰ وارد کشور شد و البته افزایـش واردات گنـدم از سـوی ایـران بـا رکـورد بـالای قیمتهـا در بـازار جهانـی مصـادف شـد!”
حال امسال نیز به گفته مسوول مربوطه ، در تولید گندم خود کفا شده ایم و قرار است جشنی گرفته شود اما مشخص نیست که این خود کفایی به چه صورت برنامه ریزی شده و آیا امکان تداوم آن به عنوان یک امر بدیهی و مشخص وجوددارد؟ یا همانند جشن های پیشین خود کفایی ، در سال های بعد جامعه باید هزینه های گزافی برای واردات کمبودها متحمل شود.
گرچه در این مورد هم ناگزیر باید منتظر آینده ماند لیکن مسوولان می توانند با ارائه برنامه هایشان ، کشاورزان را مطمئن سازند که برای تلاششان اهمیت قائل هستند و طبعا جامعه هم می تواند امیدوار باشد که اجرای یک برنامه کامل در این زمینه وجود دارد و می توانیم تکرار گهی گاه جشن های خود کفایی را به جشن مداوم سالیانه تبدیل کنیم.